کد مطلب:102392 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:501

نهج البلاغه نمی تواند جز از علی باشد!











سید شریف رضی، ادیب بزرگ و شاعر نامدار و سخن شناس بیمانند، چنانكه شیوه ی ادیبان است، و همانگونه كه از نام و عنوان نهج البلاغه برمی آید و برابر با گفتار روشنش در دیباچه ی نهج البلاغه، گزیده ای از زیباترین سخنان امام را گرد آورده است تا سخنوران و گویندگان را بلاغت افزاید، و دانش پژوهان را به كار آید، و نه آنكه می خواسته مجموعه ای از احادیث، یا كتابی در مسائل فقه، و یا تاریخ بنگارد كه ملزم به آوردن سند و ماخذ و منبع باشد، و شاید هرگز گمان هم نمی برده است كه برخی از افراد در درستی انتساب این سخنان به امیرالمومنین شك روا دارند، و آنها را از دیگران یا از خود گرداورنده بپندارند.

نخستین كسی كه در درستی نسبت این سخنان به امیرالمومنین تردید روا داشته است، ابن خلكان اربلی (ف 681 ه.) نویسنده ی كتاب: «وفیات الا عیان» است كه بیش از دویست و پنجاه سال پس از تالیف نهج البلاغه، در ذیل شرح حال سید مرتضی، برادر سید رضی، بی هیچ دلیلی می گوید:

«مردم درباره ی كتاب «نهج البلاغه» گردآوری شده از كلمات الامام علی بن ابی طالب، رضی الله عنه، اختلاف پیدا كرده اند كه آیا او مولف آن كتاب است یا برادرش رضی؟ و نیز گفته اند: این كتاب از سخنان علی نیست، بلكه آن شخص كه گردآورنده است، سازنده ی آن كلمات هم هست.»[1].

ابن خلكان در این باره هیچ دلیلی ارائه نمی دهد، و همه ی كسانی كه پس از وی

[صفحه 36]

این ادعا را به زبان آورده اند، همچون: ابن اثیر جزری (ف 739 ه.) در كتاب مختصر الوفیات، علامه ی ذهبی (ف 748 ه.) در كتاب میزان الاعتدال، صلاح الدین صفدی (ف 764 ه.) در كتاب الوافی بالوفیات، علامه ی شافعی (ف 768 ه.) در كتاب مرآت الجنان، ابن حجر عسقلانی (ف 852 ه.) در لسان المیزان و ابن العماد حنبلی (ف 1089 ه.) در شذرات الذهب، همان سخن ابن خلكان را تكرار كرده اند.

از میان نویسندگان و مورخان جدید و معاصر نیز كسانی همچون: احمد امین نویسنده ی پركار مصری، خیر الدین زركلی نویسنده ی الاعلام، جرجی زیدان نویسنده ی مشهور مصری، شوقی ضیف نویسنده ی مصری و از مستشرقین نیز: بروكلمان و كلمان هوار تقریبا همان سخن ابن خلكان را تكرار كرده اند، لیكن دلائلی نیز ابراز داشته اند.

دو نكته در این میان مطرح است: نخست آنكه گردآورنده و سازنده ی این سخنان سید مرتضی است، دوم آنكه همه ی این سخنان یا بیشتر آنها سختگی است و به علی (ع) نسبت داده شده است.

نكته ی نخست از سر ناآگاهی است، زیرا سیدرضی در دیباچه ی نهج البلاغه می گوید كه كتاب «خصائص» را نوشتم و در آنجا... و هیچ كس نگفته است كه كتاب خصائص نوشته ی سیدرضی نیست و نیز در كتابهای دیگرش مانند: مجازات آثار النبویه (ص 40) و در چهار جای دیگر آن و در كتاب «حقایق التاویل»، از كتاب دیگر خود نهج البلاغه نام می برد، بنابراین انتساب آن به سیدمرتضی، سخنی بی پایه و نادرست است.

در مورد ساختگی بودن همه یا برخی از خطبه ها و دلائلی كه برای این ادعا ارائه شده است در كتب مفصل، چنانكه در ذیل این فصل معرفی خواهند شد، پاسخ داده شده است. تنها یك نكته در این جا یادآوری می شود و آن اینكه برخی از خطبه ها و نامه ها و كلمات قصار نهج البلاغه در منابع و ماخذی نقل شده است كه آن منابع و ماخذ مورد قبول و اطمینان مخالفان هست و لذا نمی توانند منكر صحت آن سخنان بشوند، پس اگر آن سخنان مسلما از امیرالمومنین علی (ع) است، با توجه به سبك سخن و شیوه ی بیان و چگونگی لفظ و معنی، یا شكل و محتوی، دیگر سخنان

[صفحه 37]

به چه كسی می تواند تعلق داشته باشد؟ آیا سیدرضی و یا سیدمرتضی كه خود كتابهای فراوان دارند، می توانند این چنین سخن بگویند كه یكی در ردیف خاكیان باشد و دیگری فراتر از افلاكیان؟ آیا در مقایسه ی سخنانی از نهج البلاغه كه صدور آنها از امیرالمومنین حتمی است، با سخنان سخنوران دیگر، می توان سخنی را در سطح آنها قرار داد، جز سخنان دیگری كه در نهج البلاغه نقل شده است و شما آنها را از امام نمی دانید؟

از همه ی اینها گذشته 17 خطبه و نامه و كلمه ی كوتاه حكمت آمیز را سیدرضی با ذكر منبع و یا سند نقل كرده است.

اكنون ببینیم دیگران درباره ی سخنان امیرالمومنین و یا نهج البلاغه، چه نظری دارند؟

مسعودی مورخ نامدار (ف. 346 ه) می نویسد:

«از خطبه های آن حضرت كه مردم در سایر مقاماتش حفظ كرده اند چهار صد و هشتاد و اندی خطبه است كه همه را بالبدیهه ایراد كرده است و مردم آنها را قولا و عملا از وی گرفته دست به دست گردانیده اند.»[2].

شمس الدین حنفی مشهور به علامه ابن الجوزی (ف 654 ه.) می گوید:

«علی كلماتی را به زبان می آورد كه سرشار از عصمت است، با میزان حكمت سخن می گفت و خدا با این كلام، مهابت و شكوهی بر او افكنده است. این كلمات به گوش هر كس برسد به شگفتی و حیرت دچار می شود، خدا در سخن گفتن نعمتی به وی ارزانی داشته است كه توانسته حلاوت و ملاحت را یكجا گرد آورد و سحر بیان و زیبائی فصاحت را با هم درآمیزد، نه می توان كلمه ای از آن انداخت و نه با حجت و دلیلی با آن مسابقه داد. سخنگویان را به ناتوانی می اندازد و

[صفحه 38]

گوی سبقت از همه ی مسابقه دهندگان می رباید، سخنانی كه نور نبوت بر آن پرتوافكن است و دریافتها و مغزها را به حیرت و شگفتی دچار می كند.»[3].

ابن ابی الحدید (ف 656 ه.) شارح نهج البلاغه می گوید:

«و اما فصاحت، آن حضرت علیه السلام امام الفصحاء و سیدالبلغاء است و درباره ی سخنان او گفته اند: «دون كلام الخالق و فوق كلام المخلوق» مردم خطابه و نویسندگی را از او فرا گرفتند.»[4].

و از معاصران، استاد شیخ محمد عبده (ف 1324 ه. ق)، كه نهج البلاغه را به اختصار شرح كرده است، می گوید:

«و در میان دانشمندان و ادبای زبان عربی كسی نیست كه نگوید: كلام امام علی بن ابیطالب، پس از كلام خدای متعال و پیغمبرش، شریفترین و برترین سخن و سرشارترین كلام از لحاظ مواد و دارای بهترین شیوه است و بیشترین معانی و محتوای با جلال و شكوه را در بر دارد.»[5].

نویسنده و مورخ و نقاد بزرگ معاصر عباس محمود عقاد مصری می گوید:

«در كتاب نهج البلاغه نور آیات توحید و حكمت الهی چنان درخشان و پرتوافكن است كه بررسی و تحقیق هر شخص سرگرم به عقاید و اصول خداشناسی و حكمت توحید را در بر می گیرد.

... دیوان او كه به «نهج البلاغه» موسوم است، شایسته ترین دیوان در میان كتابهای عربی بدین نامگذاری است. بودن مقداری مطلب مشكوك در آن، مانع اشتمال آن بر بخش صحیح النسبه ی آنها به وی و صحیح الدلاله به اسلوب او نمی شود، چه بسا امكان دارد اخلاق و مزاج در آن كتاب

[صفحه 39]

برای قانع كردن، دلایلی بس نیرومندتر از سندهای تاریخی باشند، زیرا مهر «شخصیت علوی» از پشت سطرها و از میان حروف پدیدار است و چون خوب دقت كنی و گوش فراداری، صدای امام را از آن سوی آنها می شنوی نه صدای دیگری را و بر تو سنگین می آید كه میان صاحب تاریخ و صاحب سخن غرابتی به نظرت برسد.»[6].

دكتر طه حسین، پس از ذكر جمله ای از امام در پاسخ كسی كه فریفته ی شخصیتها شده بود می گوید:

«من پس از وحی و سخن خدا، جوابی باشكوه تر و شیواتر از این جواب ندیده و نمی شناسم.»[7].

برای آگاهی بیشتر به كتابهای زیر مراجعه كنید:

جاحظ، البیان و التبیین.

عباس محمود العقاد، عبقریه امام علی

استاد شهید مرتضی مطهری، سیری در نهج البلاغه

سید محمد مهدی جعفری، پژوهشی در اسناد و مدارك نهج البلاغه و آشنائی با نهج البلاغه و پرتوی از نهج البلاغه.

سید عبدالزهراء حسینی، مصادر نهج البلاغه و اسانیده (چهار جلد)

استاد علیخان عرشی هندی، استناد نهج البلاغه، ترجمه ی دكتر سید مرتضی شیرازی

دكتر طه حسین، علی و فرزندان

مسعودی، علی بن الحسین، مروج الذهب، ترجمه ی ابوالقاسم پاینده

ابن الجوزی، تذكره الخواص.

[صفحه 41]


صفحه 36، 37، 38، 39، 41.








    1. وفیات الاعیان، ج 3، حوادث سال 436.
    2. مروج الذهب، ج 2، ص 419.
    3. تذكره الخواص، ص 114.
    4. شرح نهج البلاغه، ج 1 مقدمه، ص 24.
    5. مقدمه ی شرح نهج البلاغه، ص 6 چاپ بیروت.
    6. عبقریه امام علی، ص 132 -135.
    7. علی و فرزندان، ص 40 متن عربی: (علی و بنوه).